به گفته هامشاهری آنلاین ، تبعید افراد تأثیرگذار در طول جنبش اسلامی به رهبری امام خمینی به مناطق دورافتاده و به دور از زندگی روزمره و فعالیتهای این مردم انقلابی یکی از ابزارهای دولت سرکش برای ناکارآمد یا حداقل تضعیف فعالیتهای انقلابی این چهره های انقلابی بود بشر اهداف سازمان های امنیتی دولت طالبان ، به محض ورود به هر شهر یا منطقه جدید ، به زودی توسط افراد انقلابی و گروه های آن شهر و منطقه و هسته های انقلابی در آن مناطق جذب شدند ، تقویت شده یا در برخی موارد ، هسته های جدید انقلابی با راهنمایی و راهنمایی. Exilers شکل گرفت و تقویت شد. در همین راستا ، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ، فشار انقلاب بر رژیم طالبان شدت گرفت و باعث شد ساواک سیاست و برنامه جدیدی را اتخاذ کند. از آنجا که آنها همیشه به دلیل ناتوانی به دنبال راه حل جدیدی بودند ، آنها تصمیم گرفتند که تبعیدها را در یک عمل عجولانه حرکت دهند و یک بار دیگر در بن بست بودند.
در میان چهره های برجسته انقلابی که دولت طالبان برای تبعید خود داشتند ، آیت الله سید علی حسینی خامنه ای یک مبارز فراموش نشدنی از جنبش اسلامی بود که مبارزه آن رژیم پهلوی را گرفتار کرده بود.
دولت توگوت در 5 دسامبر به ایرانشهر در جنوب سیستان و بلوچستان تبعید شد.
کتاب “خون تحویل” شامل خاطرات رهبر عالی انقلاب و تبعید انقلاب اسلامی است. ناشر کتاب انتشارات انقلاب اسلامی و گردآورنده آن دکتر محمد علی آزرشاب است.
رهبر عالی انقلاب در خاطرات خود “خون تحویل” نوشت:
“آنها مرا به مرکز ساواک مشهاد بردند ، آنها را در زیر زمین قرار دادند ، به من اطلاع دادند که تبعید من” ایرانشهر “است. سپس ما به زاهدان و سپس ایرانشهر نقل مکان کردیم. پس از ورود به شهر ، در ستاد پلیس ، من متعهد شد که هر روز از شهر خارج شود و به مرکز پلیس بروم و به مسجد رفتم. پس از آشنایی با آقای رافی ، من را دنبال کردم.
اولین کسی که با جوانان ایرانشهر آشنا شد ، دانش آموز جوانی به نام “آتش” دانش آموز دبیرستانی بود و پدرش پاهای کوچکی بود. از طریق او ، من با جوانان متفکر او آشنا شدم. من سعی کردم دایره خود را از شهر گسترش دهم زیرا در شهر مجاز نبود. ما تا زمانی که مقامات محلی حساس شدند ، می خواندیم و سخنرانی می کردیم ، بنابراین برنامه را قطع کردیم.
یکی از اولین کار من در ایرانشهر احیای مسجد الراسول بود زیرا بسته شد. دلیل این مشکل این بود که مسجد در شهر نمی ماند ، اما دهه محرم هر سال در حال ظهور بود. ما به تدریج روابط خوبی با دانشمندان اهل سنت پیدا کردیم. شیعیان شهر ، من از طریق یک همکاری مشترک مذهبی فکر کردم.
مکالمه را با یک محقق اهل سنت ایرانشهر به نام مولوی قمر الدین ، که امام مسجد نور بود ، باز کردم … من یک برنامه عملی ساده را در زمینه این دیدگاه ارائه کردم: سازماندهی یک مراسم مشترک سنی و شیعه از دوازده خاخام. al -awl (طبق روایت سنی پیامبر (صلح بر او). تا هفده رابی اللول (روایت شیعه تولد پیامبر) و ما با این موافقت کردیم و مسجد الراسول را برای آن آماده کردیم جشن

بعد از نماز مغرب ، سیل شهر را دیدم و آب به وجود آمده بود تا اینکه ایوان مسجد به جریان دو یا سه ساعت برسد ، در طی این مدت ما آوار خانه ها را یکی پس از دیگری شنیدیم ، همه چیز وحشتناک بود. ، تاریکی تاریکی. قطع برق سیل غوغا و خانه های بی امان نابود شده و فریاد کمک به مردم … من به دنبال هر وسیله ای برای مقابله با وضع موجود بودم. من قبلاً شنیده بودم که برای کاهش چنین خطری ، Torbat Sidyid al -Shohada (AS) می تواند برای خدای متعال اعمال شود. جیب را بیرون آوردم و به خدا اعتماد کردم و آن را در میان امواج آشفته سیل پرتاب کردم. در شهر پیچیده شد که خانه تبعید آب آن را آب نکرده و آن را برای ما عزت می دانست! اما من برای مردم توضیح دادم و گفتم: “آب وارد خانه ما نشده است زیرا خانه در مکانی بلند است. بنابراین هیچ معجزه و عزت وجود ندارد.” ناگهان به ذهنم خطور کرد که مردم شهر از دیروز غذا نخورده اند و گرسنه هستند ، نانوایی ها به دلیل سیل نانوایی ها بسته شدند و وارد مغازه ها شدند.
من به اداره پست به آقای کافامی در زاهدان ، محقق معروف بزرگ سیستان و استان بلوچستان رفتم و در مورد این فاجعه با او صحبت کردم و گفتیم که نان و تاریخ خواسته ایم و اگر پنیر می تواند در اسرع وقت باشد ، من در اسرع وقت از او پرسید. با آقای سادوگی در یزد ، مشهاد و تهران تماس بگیرید. وقتی تلفن را گذاشتم ، مرد پشت سرم را دیدم که به تعجب من گوش می دهد و با تعجب و تعجب به یکدیگر گوش می دهد.
به هر حال ، کار ما در ایرانشهر به دیدار مردم در خانه ها ، آلوناک ها و چادرها ادامه داد. طبق برگه کوپن ، او سهمیه دریافت کرد. “در پایان 7 روز تسکین پس از کار سیل ، ما تا آنجا که می توانیم جشن گرفتیم ، و من در مورد این جشن سخنرانی کردم که هنوز هم حضور و ضبط شده است.”
این لیست به نمونه های مختلفی از تبعیدان در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی اشاره دارد که چندین جابجایی داشته است ، شواهدی از سردرگمی رژیم طالبان در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی.
- حبیب الله طاهری ، از گورگان گرفته تا یاسوج ، آنارک ، ساقکز
- سعید محمد رضا ایزفانی ، از جهروم تا مهاباد ، کاراج
- عباس پورمهامدی از rafsanjani تا Zabul ، Saravan ، Bandar Lengeh
- جلال الدین طاهری اسفاهانی از اصفهان تا مهاباد ، ساکز
- علی آسغار ماسومی از گورگان تا سمیروم ، بندر لنگه
- اسد الله مادانی از Khoramabad تا نوراباد ماماسانی ، گنبادکاوس ، کنگان بندر ، مهاباد
- ayatollahs مورد علاقه از قم تا آنارک ، داران ، خمینی
- آیت الله سید علی خامنه ای از مشهاد تا ایرانشهر ، جیروفت
- محمد سادغ سادجی خالخالی از قم تا آنارک ، رافسانجان ، لار ، بندر لنگه ، بنه
- عبدال مجید مادیخاه از قم تا سیرجان ، شاهپور ، جیفت
- عبدالرحیم ربانی شیرازی ، از قم تا کشمار ، فیروز آباد ، سارداشت و جیفت
- محمد مهدی ربانی املاشی از قم تا رودسار ، شهر بابک ، جیروفت
- سید علی اصغار داستگیب از قم تا رودسار ، شهراباک ، جیروفت
- Seyed Fakhreddin Rahimi از Khoramabad تا Iranshahr ، Euclid
- علی تهرانیه از مشهاد ، چاباهار ، سیرجان ، ساکز ، آنارک
- سید احمد سادات خوراساانی از رافسانجان تا ایرانشاهر ، بیجار ، آنارک ، فریس اقلیدس
- شیخ محمد یزدی از قم تا بندر لنگه ، اسلام آباد وست (شهاباد سابق)
- kazem rashidpour یزدی از یزد به ایرانشهر و از آنجا به ایزه
- سید علی محمد داستگیب از شیراز تا اهر ، ساکز
منبع تبعید: انستیتوی مطالعات و تحقیقات سیاسی