روابط سازنده بین مسکو و واشنگتن پیش نیاز برای اتحاد جهان است ، اما طبق گفته هامشاهری آنلاین ، هیچ اعتقاد اشتباهی و تغییرات رفتاری شکننده و منعکس شده وجود ندارد.
به گفته این تحلیلگر ، محرک اصلی جنبش های مثبت در گفتگوی روسیه -ایالات متحده آرزوی رئیس جمهور ایالات متحده دونالد ترامپ است که خود را به عنوان وکیل اصلی صلح در حل و فصل درگیری بین مسکو و کیف تعریف کند. همه چیز دیگر شغلی برای این مسئله است.
ترامپ به شدت می خواهد حداقل در میدان نبرد به آتش بس دست یابد ، توافق نامه ای که به دولت جمهوریخواه اجازه می دهد پیروزی سیاسی خود را اعلام کند و برتری خود را نسبت به پیشینیان دموکراتیک خود اثبات کند.
اولویت های آمریکایی در یک گفتگوی تلفنی اخیر بین ما و روسای روسیه و مشاوره های دو جانبه که در پادشاهی عربستان سعودی آغاز شد ، واضح تر بود. با این حال ، برای لحظه ای ، فرض کنید که بحران حاد اروپایی گذشته است. همپوشانی منافع استراتژیک روسیه و ایالات متحده و چه تعداد از امکانات همکاری طولانی مدت بین دو کشور چقدر مهم است؟
سلاح ها
عدالت سنتی حاکی از آن است که مسکو یا واشنگتن باید به مسابقه اسلحه کنترل نشده علاقه داشته باشند. چنین مسابقه ای برای هر دو طرف بسیار گران و بسیار خطرناک خواهد بود.
تصادفی نیست که دونالد ترامپ نیمی از کاهش هزینه های نظامی آمریکایی ، روسیه و چین را نشان داد و رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین به زودی از این ایده حمایت کرد. برای ترامپ ، هزینه تجهیزات نظامی عمدتاً بی فایده و هدر رفتن مالیات دهندگان آمریکایی است.
روسیه و ایالات متحده همچنین باید در تعهد برای جلوگیری از شیوع سلاح های هسته ای و سایر قتل های جمعی کمک کنند. هر دو باید نگران تحولات ارتش پیشرفته ای باشند که نظامی سازی را در جو و امنیت سایبری ، استفاده از هوش مصنوعی برای اهداف نظامی و ایجاد طیف گسترده ای از سیستم های کشنده تهدید می کند و ممکن است عواقب نامطلوب دیگری داشته باشد که هنوز نمی توان پیش بینی کرد ، اما به وضوح برای هر دو طرف.
با این حال ، بعید است که کنترل سلاح ها به شکل سنتی آن جوهر روابط دو جانبه باشد. دونالد ترامپ هرگز از قرص های ضد پله های سلاح پشتیبانی نکرده است. به نظر می رسد که معتقد است ایالات متحده در موقعیتی برای غلبه بر هر دشمن نظامی از جمله روسیه و بهترین عملکرد است.
علاوه بر این ، هیچ یک از کنترل سلاح های استراتژیک جدید و کامل نمی توانند دو طرفه باشند ، اما باید چند جانبه باشد و به گرافیک های هسته ای سوم نگاه کند. کاملاً واضح است که ترامپ از توانایی های نظامی که به سرعت از روسیه در حال رشد است ، اضطراب بیشتری دارد.
مسائل منطقه ای
به گفته مسکو و واشنگتن ، آنها می توانند در طیف گسترده ای از موضوعات منطقه ای از جمله غرب آسیا ، شمال شرقی آسیا ، افغانستان ، آفریقا و حتی آمریکای لاتین همکاری کنند.
انگیزه بالقوه ترامپ. تشدید بحران های منطقه ای بیشتر نیاز به سرمایه گذاری قابل توجهی در امنیت واشنگتن در مناطق ناپایدار ، حضور نظامی و احتمالاً مداخلات مستقیم در ایالات متحده در درگیری های محلی دارد که ترامپ می خواهد تا حد امکان از آن جلوگیری کند.
با این حال ، احتمال همکاری عملی بین مسکو و واشنگتن به نظر می رسد مسائل منطقه ای بسیار ناچیز است. در غرب آسیا ، به ویژه پس از سقوط قاعده بشار ال در سوریه ، ایالات متحده به طور علنی قصد مقابله با روسیه را دارد. ترامپ مشروط به رژیم صهیونیستی ، کمک روسیه به ایالات متحده در هر شهرک اسرائیلی نیست.
به نظر نمی رسد که آفریقا یکی از اولویت های استراتژیک دولت فعلی باشد. دولت جدید ممکن است مشکلات امنیتی در آفریقا را برای متحدین اروپایی اروپایی به جا بگذارد. شبه جزیره کره ، مسکو و واشنگتن شامل مکان های کاملاً متفاوت است و طرف روسیه به تعهدات ناشی از پیمان جامع مشارکت استراتژیک با کره شمالی در ژوئن سال گذشته امضا شده است.
همین مورد در مورد ایران نیز صدق می کند ، که روسیه در ژانویه امسال توافق نامه مشابهی را امضا کرده است. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم مسکو ممکن است رابطه طولانی مدت خود را با پیونگ یانگ یا تهران فقط برای برآورده کردن واشنگتن قربانی کند.
تعامل اقتصادی
اگر دولت ترامپ تصمیم بگیرد حداقل بخشی از تحریم های ضد روسی آمریکا را بلند یا کاهش دهد ، این تغییر در سیاست ممکن است در واقع فرصت های جدیدی را برای همکاری های اقتصادی بیشتر بین دو کشور ایجاد کند.
ایالات متحده برای تولید بوئینگ ، سوخت اورانیوم برای نیروگاههای هسته ای آمریکا و حتی نفت سنگین روسیه در پالایشگاه های ایالات متحده به تیتانیوم روسیه احتیاج دارد. بخش تولید آمریکا از رسیدن به خاک نادر روسیه و سایر منابع معدنی متوقف نمی شود.
روسیه می تواند به دنبال جذب مقادیر زیادی سرمایه گذاری مستقیم از ایالات متحده و افزایش واردات کالاهای آمریکایی باشد.
با این حال ، این فرصت ها نباید بسیار فرض شود. از نظر تاریخی ، مسکو و واشنگتن شرکای اصلی یا سرمایه گذاری نبودند. حتی در اواخر دهه اول و اوایل قرن دوم ، تجارت دو جانبه از 5 میلیارد دلار تجاوز نکرد و صادرات آمریکا به روسیه فقط حدود 5 میلیارد دلار بود ، بسیار کمتر از واردات فعلی روسیه از چین.
هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ایالات متحده در آینده نزدیک قادر خواهد بود سهم بزرگی از بازار مصرف روسیه را از چین بدست آورد. در مورد سرمایه گذاری مستقیم خارجی ، اوضاع خیلی بهتر نیست. قبل از شروع جنگ اوکراین ، حجم سرمایه گذاری مستقیم خارجی ایالات متحده (1.5 میلیارد دلار) کمتر از بسیاری از کشورها بود.
همکاری در تحقیق و توسعه
توانایی جستجو و توسعه روسیه در برخی مناطق قطعاً می تواند برای ایالات متحده جالب باشد. مسکو می تواند به منظور حفظ آنچه که آنها “حاکمیت فناوری” می نامند ، علاقه مند به تنوع مشارکت بین المللی خود در تحقیق و توسعه باشد.
تجربه دهه هشتاد و هشتاد نشان می دهد که روسیه و ایالات متحده می توانند با موفقیت در بسیاری از پروژه های تحقیقاتی مشترک دو جانبه و چند جانبه همکاری کنند. رئیس صندوق سرمایه گذاری مستقیم روسیه ، کریل دیمیترف ، پیش از این پیشنهاد کرده بود که در سال دوم یک مأموریت مشترک مشترک روسیه به مریخ ارسال کند.
با این حال ، اگر روابط بین دو کشور در مناطق دیگر رقابتی باقی بماند ، کل جو به ناچار محدودیت های شدیدی را در مقیاس و عمق تحقیق و توسعه بین آنها اعمال می کند.
اعتماد به نفس زیادی را می توان فرض کرد که واشنگتن همان اصل مسکو را برای درخواست امروز برای پکن اعمال می کند. در رقابت ژئوپلیتیکی بین ایالات متحده و چین ، هدف واشنگتن کاهش پروژه های پیشرفته فناوری در چین و سرکوب پیشرفت تکنولوژیکی آن است. به گفته تحلیلگر ، تجربه فعلی روابط روسیه در این موضوع ناخواسته است و می تواند برای روسیه اعمال شود.
پس مرد
با وجود آگاهی عمومی روسیه ، تصویر ایالات متحده به عنوان “شهر شگفت انگیز تپه” در سالهای اخیر تا حدودی ناپدید شده است ، تماس عمومی به ایالات متحده کاملاً ناپدید نشده است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که احساسات فعلی ضد آمریکایی در جامعه روسیه ، با این حال ، خیلی عمیق نیست. ممکن است در نظر گرفتن احیای تدریجی مبادلات آموزشی و فرهنگی دو جانبه ، و گسترش خواستار مسیر دوم بین کارشناسان و نهادهای جامعه مدنی کاملاً ممکن باشد.
با این حال ، در اینجا نباید انتظار معجزه ای داشته باشیم. اجماع ضد روسی هنوز در ایالات متحده بسیار قوی است و بعید است به زودی از بین برود. این اجماع ممکن است از دولت ترامپ فراتر رفته و تحت رهبری جدید کاخ سفید شکوفا شود.
سیستم جهانی جدید
بسیاری از علایق تاکتیکی در مسکو و واشنگتن تا حد زیادی با هم همپوشانی دارند. هر دو طرف در حال مبارزه با آنچه که به عنوان یک تسلط بین المللی علیه نخبگان سیاسی و اقتصادی در جهان دیده می شود ، حاکمیت ملی ملی و بازگشت به ارزشهای محافظه کارانه را می طلبد.
نظرات رهبران دو کشور در مورد روندهای فعلی جهان یکسان نیست ، اما به یکدیگر نزدیک به نظر می رسند. در عین حال ، نظرات و ارزشهای آنها کاملاً متفاوت از عقاید و ارزشهای مشترک رهبران اکثر کشورهای اروپایی یا بسیاری از مقامات ارشد اتحادیه اروپا است.
با این حال ، تفاوت های روشنی در علایق ، آرزوها و اهداف بلند مدت وجود دارد. به عنوان مثال ، برای سیاستمداران مسکو ، ارتقاء همکاری Brix یا شانگهای یکی از اولویت های اصلی سیاست خارجی است و این یک چالش جدی برای واشنگتن است.
برای کرملین ، کاهش نقش دلار به عنوان پشتیبان اصلی جهان یک روند طبیعی و مطلوب است و برای کاخ سفید ، این تهدید مستقیم برای مزایای امنیتی مالی و ایالات متحده است.
برای روسیه ، چین مهمترین شریک استراتژیک خواهد بود و برای ایالات متحده اصلی ترین رقیب استراتژیک است و باقی خواهد ماند. مسکو در تلاش است تا از الگوی جدیدی برای حکومت جهانی عکس بگیرد ، در حالی که در واشنگتن ترجیح می دهند معاملات خاصی را جستجو کنند که می تواند برخی از منافع سیاسی و اقتصادی ایالات متحده را به ارمغان بیاورد.
هیچ چیز از موارد فوق به معنای این نیست که مسکو و واشنگتن با تقابل ابدی اداره می شوند. برای هر دو طرف مهم است که از هر فرصتی برای گفتگوی روسیه و آمریکایی بهره مند شوند ، زیرا روابط سازنده بین مسکو و واشنگتن پیش نیاز برای متحد کردن اوضاع در جهان است. با این حال ، توهم نباید جعلی باشد: چرخش فعلی و برعکس باقی مانده است.