Hamshahri Online- لیلا شریف: این بدون چرخش جنگ ، قلب های زیادی را نقاشی کرد و دوباره یادآوری کرد که می توان مرزهای کشور را با ایثار از جوانان آن روز حفظ کرد.
لرزش و حرکات نامنظم کل بدن وی مانع از کامل شدن جملات و بدون شکستگی می شود. با این حال ، او در تلاش است تا مشکلاتی را بگوید که نشستن این روزها را برای او دشوارتر می کند: “قرص های من روزانه به 1 تا 2 رسیده است.” بیشتر قرص ها برای اعصاب است.
دایی هوجات جملات شکسته را ابراز می کند ، و او می گوید که وی به مدت پنج سال مجبور به خوردن چنین قرص هایی شده است ، اما وضعیت او هر روز سخت تر است. وی سالها بدون درخواست کمک مشغول کشاورزی بود ، اما اکنون اثرات صدمات و استفاده زیاد از قرص او را از زندگی عادی محروم کرده و علائم شدیدتری را نسبت به زندگی پارکینسون گره خورده است.
روایتی از جزیره Majnoon
تیپ سید الشوهادا همان نکته ای بود که او را با شهید هممات وصل کرد و آنچه را که در مارس 2008 اتفاق افتاد و جزیره ماجنون را به یاد می آورد.
عدم اطمینان برخی از احکام این جانباز باعث می شود که اطرافیان سخنان خود را تکمیل کنند ، اما وقتی او از زمان خود در جنگ صحبت می کند و یکی از شرکت کنندگان از او در مورد حج هممات می پرسد ، با دستان خود که برای لحظه ای متوقف نمی شوند ، یک خط فرضی که او گردن خود را می کشد و می گوید: “سرش را بزنید”
پس از گفتن این حرف ، این به آشنایان عمو هوجات می رسد و این جمله را تکمیل می کند: “آنها می گویند شهادت حج هممات را در جزیره ماجنون ببینید.”