تبلیغات بنری

گروه دیپلماتیک – Citizen Online: پدران فلسطینی ، در طول شش ماه جنگ غزه ، شجاعانه و استقامت ، در میان ویرانه ها ، در میان نسل کشی ، قحطی و سرماخوردگی از فرزندان خود به پدری ترین راه ممکن حمایت کردند.

هزاران تصویر از مردانی که اجساد بی جان فرزندانشان را گرفته بودند ، بارها به صفحه اول رسانه های مختلف در سراسر جهان منتقل شدند ، تصاویر پدرانی که درد عزیزان خود را می سوزاند ، اما همچنان ثابت بودند.

تأثیر حملات اسرائیل به زنان و کودکان در غزه بسیار ویرانگر بوده است ، اما رنج مردان فلسطینی ، به ویژه پدران ، واقعیتی است که اغلب نادیده گرفته می شود. در حالی که آمار تعداد زنان و کودکان کشته شده را برجسته می کند ، مردان به ندرت به مردان اشاره می کنند. هنگامی که اسرائیل عمداً غیرنظامیان و کاروانهای کمک های بشردوستانه را هدف قرار داد ، بسیاری از پدران که به دنبال غذا برای فرزندان خود بودند ، به شهادت رسیدند یا خانه های خود را نابود کردند.

“پدران فلسطینی در غزه به جهانیان آموختند که چگونه زندگی را ارزشمند کند ، چگونه فرزندانمان را دوست داشته باشیم – حتی وقتی مرده ، سوخته ، زخمی ، معلول ، تکه تکه ، در حال مرگ” ، گرسنه ، یتیم. ، زندانی ، شکنجه یا زنجیر شده باشید.

وقت نداشتم که تولد آنها را جشن بگیرم.

محمد ابو القومسان یکی از پناهندگان فلسطینی در غزه شمالی است که اخیراً فرزندان دوقلوی داشته است ، اما خوشبختی او به زودی غم و اندوه بی پایان شد. او پس از تولد دو دوقلو خود برای آنها به شناسنامه رفته بود ، اما وقتی به خانه بازگشت ، دوقلوها به همراه مادرشان در حمله ارتش اشغال صهیونیستی به شهادت رسیده بودند. محمد می گوید: “من نمی دانم چه اتفاقی افتاده است ، به من گفته شده است که بمبی به خانه برخورد کرده است.” من حتی وقت نداشتم که تولد آنها را جشن بگیرم. روز قبل رفتم تا شناسنامه بچه ها را بدست آورم. آنها گفتند فردا برگرد بنابراین من رفتم و منتظر ماندم تا کسی با من تماس بگیرد و به من گفت که آپارتمانی که من زندگی می کنم بمباران شده است. “به محض اینکه تماس را دریافت کردم ، به سرعت به بیمارستان آلقسا رفتم ، اما آنها به من گفتند که خانواده من همه کشته شده اند.”

دکتر خلیل الدقران ، سخنگوی بیمارستان شوادا در AQSA گفت: “تأثیر روانشناختی و شوک عاطفی این دو فرزند و همسرش بر محمد بسیار عمیق بوده است.”

پدران غزه: سنگرهای نوار در قلب ویرانی

پسرم عاشق ترامپولین بود

احمد الناجار تنها شش ماه در حمله اسرائیل به اردوگاه پناهندگان رافا بود. تصویر دلهره آور احمد عبدالحفیز ، که بدن کوچک و برش خود را حمل می کرد ، حتی عصبانیت و انزجار زیادی را در بین متحدین اسرائیلی ایجاد کرد. در آن شب ، رژیم صهیونیستی چادرهایی را که در آن غیرنظامیان پناه بردند ، بمباران کرد. در عرض چند دقیقه ، بیش از پنج نفر به شهادت رسیدند ، از جمله احمد. سر احمد هرگز پیدا نشد و خانواده وی فقط توانستند بدن بی سر خود را دفن کنند. عبدالحفیز به آل -جزیره گفت: “من نمی دانستم که سر احمد در هنگام بمب گذاری از هم جدا شده است تا اینکه با چشمانم در کلینیک سلطان آن را دیدم.”

پدر احمد می گوید که او در زندگی بسیار کوتاه خود عاشق ترامپولین بود. شهادت احمد ، همسر و دخترانش ، گرچه به کمر عبدالحفیز خم شده اند ، اما او هیچ فرصت عزاداری ندارد زیرا باید مراقب دو سال و دو سال یامین باشد که اجساد احمد را روی آن دیده اند شب کشتن و رنج از تروما شدید.

پدران غزه: سنگرهای نوار در قلب ویرانی

هنگام انجام وظیفه ، خبر مرگ اصحاب را دریافت کنید

خبرنگار فلسطینی ویل ، که به دلیل گزارش های خود از غزه به سمبل مقاومت و استقامت تبدیل شده است ، مانند بسیاری دیگر پس از دستور نظامی اسرائیل برای ترک شمال غزه ، به اردوگاه پناهندگان پناه برد. داوا در حین پخش زنده یک پخش زنده دریافت کرد: اشغالگران صهیونیست خانه موقت خانواده وی را در ناسیرات بمباران کردند و یک همسر دو ساله و دو فرزند هفت و نیم ساله را با نوه تازه دو ماهه خود به شهادت دادند. بشر

اگرچه در غم و اندوه غوطه ور بود ، اما وظیفه ادامه گزارش در مورد نسل کشی فلسطین در غزه را رها نکرد. با این حال ، حمزه داهدو ، یکی دیگر از پسران وائل ، در حمله هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیلی به شهادت رسید. پس از اینکه پسرش حمزه به شهادت رسید ، داوا در مصاحبه ای با شبکه آمریکایی NBC ، اعتراف کرد که هزینه سنگینی دارد ، اما ترک کار در وسط این بحران انسانی مطمئناً گزینه ای نیست.

پدران غزه: سنگرهای نوار در قلب ویرانی

نارنگی برای او خریداری کرد

“من از من میوه خواسته بودم و فقط توانستم یک نارنگی کوچک بخرم که فرصتی برای غذا خوردن نداشت.” این بخشی از خالد نابان است ، معروف به ابو ضیا ، پیرمردی که پس از شهادت ، نوه کوچک خود را به نام Rim نامید.

تصاویر وداع دردناک از ابو داویا با نوه اش ، که چند ماه بعد در حمله اشغالگران به اردوگاه ناسیرات نیز به شهادت رسید ، او را به چهره ای مشهور تبدیل کرد. ابو داویا در مورد شب گذشته با نوه های خود ، ریم و طارق گفته بود: “نیمه شب بود که من با صدای وحشتناکی از خواب بیدار شدم و دیدم که نوه هایم زیر آوار دفن شده اند.”

ابو داویا در حال تمیز کردن سر و صورت نوه های خود از گرد و غبار بمب گذاری بود که تصاویر معروف ضبط شده است. وی در مصاحبه خاطرنشان می کند که هنگام تمیز کردن صورت ، متوجه شد که یکی از گوشواره های او گم شده است و او دیگری را به عنوان یادآوری نگه می دارد. او گوشواره ها را به دوربین می برد و می گوید که این یادآوری همیشه با او خواهد بود و با نگاه کردن به آن ، نوه شهید خود را به یاد می آورد و از آن به عنوان سینه استفاده می کند.

پدران غزه: سنگرهای نوار در قلب ویرانی

پسرم ، شما نمادی از مقاومت هستید!

محمد هاشیم ، 6 ساله از خان یونس ، که پس از همسرش ریم و پسر اسماعیل ، اکنون در حال مراقبت از پسر 4 ساله خود یوسف است ، در نامه ای که در روزنامه گاردین منتشر شده است نوشت:

جوزف عزیز ، هیچ کلمه ای برای توصیف وحشت ما در چند ماه گذشته وجود ندارد. من همیشه در خنده دار بودن خوب بوده ام ، اما شما به یک پدر احتیاج دارید ، نه دلقک. من نمی دانم چه مدت طول می کشد تا مادر و لالایی خود را فراموش کنید. هر شب دستم را روی قلب شما قرار می دهم که تیز است و خدا را شکر که هنوز زنده هستید. شما این روزها به صدای انفجار عادت کرده اید ، اما هنوز هم بدن کوچک شما که در کنار بدن من جمع شده است با صدای بلند می لرزد. هر روز که از خواب بیدار می شویم ، دستان کوچک شما را نگه می دارم و به دنبال غذا در زباله ها هستم. شما باید بدانید که در میان مرگ و میر و ویرانی هایی که هر روز تجربه می کنیم ، شما نوری هستید که در تاریکی جذاب است.

جوزف ، اگر من باید قبل از شما بمیرم ، می خواهم بدانم که وجود شما نمادی از مقاومت ، آزادی و امید برای من است. من تمام تلاش خود را برای زنده ماندن از این جنگ انجام می دهم. ما از این خاکسترها خواهیم آمد و زنده خواهیم ماند. من بهترین پدری خواهم بود که می توانم. وقتی این جنگ تمام شد ، ما تمام قطعات شکسته را جمع می کنیم و راهی برای تکمیل دوباره خود پیدا می کنیم. این قول من است. پدر شما ، محمد هاشیم

////

ستون صفحه 2

دارویی که در برابر ارتش ایستاده بود

تصویر ویروسی از هوسام ابو صفیا ، یک پزشک فلسطینی که دارای یک هود پزشکی سفید و پشت تانک ها و سربازان اسرائیلی است به سمت سرنوشت ناشناخته ، وی را به یک نماد قهرمانی تبدیل کرده است.

هوشام ابو صفیا در 4 نوامبر در اردوگاه جبالیا متولد شد و مانند بسیاری از فلسطینی ها در غزه بزرگ شدند ، والدین وی در سالهای 1-8 در طول پاکسازی نژادی فلسطین اخراج شدند.

حسام ابو صفیا ، همچنین به عنوان ابو الیاس نیز شناخته می شود ، در نوار غزه بزرگ شد اما توانست به خارج از کشور سفر کند. در طی سفرها ، وی با همسرش آلبینا ابوثیا ، اصالتاً اهل قزاق ، آشنا شد. آنها در سال 4 به غزه بازگشتند.

ابو صفیا دارای مدرک کارشناسی ارشد و گواهینامه تخصصی در کودکان و نوزادان است و به عنوان مدیر بیمارستان Kamal Advan در بیت لاهیا ، شمال غزه فعالیت می کند.

نیروهای اشغالگر اسرائیل در 5 اکتبر به بیمارستان کمال Advan حمله کردند و دکتر ابوفیا را با سایر کارمندان و بیماران دستگیر کردند. اسرائیل قبل از دستگیری چندین بار پزشک را تهدید کرده بود و از وی خواست که بیمارستان را ترک کند ، اما او از انجام این کار خودداری کرد.

پس از آزادی از دستگیری نظامی اسرائیل ، ابوسفیا با یکی از بزرگترین وحشت هایی که هر کسی می توانست با آن روبرو شود روبرو شد: اسرائیل پسرش الیاس را به قتل رسانده است. سپس ، در تاریخ 7 نوامبر ، ابوسفیا با انفجاری که توسط یک کوادکوپتر اسرائیلی هدف قرار گرفت ، در داخل بیمارستان زخمی شد و در نتیجه شش زخم ترک خوردگی و پارگی رگ ها و شریان ها ایجاد شد.

نیروهای صهیونیستی دوباره به بیمارستان کمال آگهی حمله کردند و پزشک را دستگیر کردند. این بار تصویری قبل از دستگیری وی منتشر شد و نشان می دهد که وی در حال گذر از بقایای بیمارستان است و تانک ها او را احاطه کرده اند.

نگرانی در مورد سرنوشت پزشک فلسطینی که هنگام اشغال اشغالگران وی را به مرکز شکنجه سد Timen مطرح کرد. مونیر البرش ، مدیر کل وزارت بهداشت فلسطین ، می گوید که ابوسفیا به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به عنوان سپر انسانی مورد استفاده قرار گرفته است.

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری hamshahrionline