Hamshahri Online: در حالی که کلیشه های مشترک در مورد سینمای ایران برای مشکل دائمی فیلمنامه نویسی بی ربط نیست. حتی این کلیشه برای فیلمنامه نویسان مشکل ساز مشکلی نداشته است. بعید است که به جز دانش آموزانی که پایان نامه و محققانی را می نویسند و خود را تحقیق می کنند ، کسی خبرهایی از کریم فاکور ، ابراهیم زامانی یا حتی احمد نجیب زاده دریافت می کند ، که سعید موتلابی ، ژل فرییدون و علی کاسمائی مشهورتر از کارگردانی و مدیریت دوبله هستند. بشر باید اعتراف کرد که اگر کسی سابقه بازی در برابر Khosrow Shakibai را داشته باشد و هنوز هم به دلیل داشتن فیلمنامه نویسی مشهور است ، او کمبودی را فراهم کرده است.
تقریباً پنج دهه ، صنعت سرگرمی ایران قاسمخانی را به عنوان ستاره ای در پشت صحنه معرفی کرده است. از آنجا که اولین بار نام وی در عنوان یک محصول درام ایرانی ذکر شده است ، او تمام تلاش خود را برای حفظ تخیل کار و سرگرمی در هدف به عنوان مهمترین تفاوت بین کار و دیگران انجام داده است. برجسته کار قاسمخانی هنگامی که او کار خود را همزمان با آشفتگی ابدی به پایان می رساند ، واضح است: در اینجا غیر رسمی اما قوی ، مدیریت فرهنگی در اینجا و گرایشهای ریشه ای واقع گرایی در زیبایی شناسی مطلوب هنرمندان ایران. هنگامی که تصمیم گیرندگان در نهایت به دنبال غرور و محتوای پراکندگی هستند ، و Qiblahs هنرمندان از رئالیسم سوسیالیستی گرفته تا رئالیسم جادویی بیشتر حرکت نمی کنند ، Peyman Qassemkhani سعی می کند بین ساکنان اطراف جاده Saveh و حومه شهر ارتباط برقرار کند.
سرزمین های ناشناخته و جهان های ناخودآگاه مانند روستای بررا و کنفدراسیون کنفدراسیون ایجاد شده است تا جغرافیای نامشخصی را برای تخیل خود فراهم کند. او سنگ و خمپاره این جهان ها را با تخیل کمی فراهم کرد. اما رسم مشترک مصرف کنندگان فیلم در ایران اطمینان از تخیل نیست. یک مرد خردمند که وقت خود را صرف گذراندن وقت خود در هوا نمی کند. Peyman Qasemkhani اما با ایجاد داستانهای افرادی مانند Reza Mesghali ، Pejman Jamshidi ، Nima Afshar و Massoud Sixtychi در سارق فراری ، فوتبالیست بازنشسته ، روانشناس مضطرب و یک شخص در هر موقعیت حرامزاده ، برادری و جامعه هنری. ایجاد سارقان دوچرخه شناخته شده است ، اثبات شده است. با چنین پرونده چاق و چاق ، این یادآوری است که مردم نام خود را از حرفه ای لاغر حرفه ای بازیگری خود خارج کرده اند. کار او مهمترین سؤال را در مورد مهمترین چهره تلویزیونی 5 دهه گذشته ایجاد کرده است که چرا او به جای “قهوه پدر” و “پنج بعد از ظهر” ، “Powerchain” و “Lights Nights” دوباره درست نمی کند و این کار را نمی کند نقش فرهاد و فرهاد را بازی کنید و او بازی نمی کند. جواب قانع کننده ای نیست.
اگر کسی بخواهد در سالهای پس از انقلاب کتابی در مورد مهمترین چهره های صنعت سرگرمی ایران بنویسد ، بدون شک کتاب وی به یک فصل دقیق در روز و روز پیمان قاسم خانی نیاز دارد. این کتاب باید بتواند به چند سؤال مهم در مورد این ستاره فیلمنامه نویسی پاسخ دهد. مهمترین سؤالات ممکن است این باشد که در دوران تخیل در سینما و درگیر شدن در واقعیت ، چرا یک نفر از اول تا آخر و موفق ترین به ناکام ترین کار خود ، یقه تخیل را رها نمی کند و اجازه نمی دهد تخیل او در مهلت های مشترک است. کند وی فیلمنامه نویسی را به عنوان یک کار مطلوب از افراد تنبل توصیف کرد تا مفقودین را در یک مکالمه رد کند. افرادی که به جای هر چیزی می خندند و فکر می کنند. این که تنها بهانه ای برای تنبلی ، پایتخت جاودانه کار در سرزمین جاودانگی است ، نه به اندازه دلیل تخیل قاسمخانی.
فقط در برنامه های تلویزیونی مراقب باشید که قاسمخانی درباره خانواده اش صحبت می کند. در میان تمام فیلمنامه نویسان ایرانی ، او با اعتماد به نفس قابل توجهی در کودکی و علایق خود صحبت می کند. او روایت کودکی خود را بر اساس سنت های مشترک با محرومیت و سرکوب گره نمی زند. او به تمایل به ایستادن بر روی غول تخیل از کودکی افتخار می کند. Peyman Qasimkhani محصولی از خانواده است که والدین به فرزندان احترام می گذارند و آنها را مجبور به سرکوب و فراموش کردن با هزینه پذیرش و شواهد و بیرون کشیدن فرش از آب نمی کردند. همکاران عمیق تر دکتر افشار باید توضیح دهند که چرا انتخاب خوشبختی Houshang Harirchi بین Hooman و Behnam از شر مطالبات مطلق بود.
پیمان قاسمخانی همیشه نمادی از تخیل در سینمای ضد لین ایرانی باقی خواهد ماند و این یک جمله علمی است نه یک گزاره داستانی.